کد مطلب:28462 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

بیرون آمدن امام علی از مدینه












2136.المستدرك علی الصحیحین- به نقل از ابو الأسود دُئلی، از امام علی علیه السلام-: در حالی كه پا در ركاب شتر نهاده، قصد عراق داشتم، عبد اللَّه بن سلّام به نزد من آمد و گفت: به عراق نرو؛ زیرا اگر به عراق درآیی، تیزی شمشیرها تو را آسیب می رساند. به او گفتم: به خدا سوگند، به یاد می آورم كه پیش از تو این مطلب را پیامبر خدا به من فرمود.

[ ابو الأسود گوید:] با خود گفتم: خدایا تا امروز ندیده بودم كه مردی جنگاور، چنین با مردمْ سخن گوید.[1].

2137.تاریخ الطبری: علی علیه السلام در مدینه بود كه گزارش رسید كه [ اهل جمل ]برای رفتن به سوی بصره اجتماع كرده اند و [ همچنین] خبر تصمیم جمعی طلحه، زبیر و عایشه و پیروانشان و نیز سخنان عایشه به وی رسید.

علی علیه السلام [ از مدینه] بیرون آمد و آنان را با همان آرایش نظامی ای كه برای رفتن به شامْ فراهم ساخته بود، تعقیب می كرد. هفتصد نفر از كوفیان و بصریانِ آماده و چالاك به همراه او بیرون رفتند و امید داشت به آنان برسد و از رفتن آنان به بصره جلوگیری كند.

در راه، عبد اللَّه بن سلّام، او را دید و زمام شترش را گرفت و گفت: ای امیرمؤمنان! از مدینه بیرون مرو. به خدا سوگند، اگر از آن بیرون روی، هرگز بدان باز نمی گردی و قدرت و عظمت مسلمانان نیز هرگز به مدینه باز نمی گردد. همراهان، او را بد گفتند.

علی علیه السلام فرمود: «رهایش سازید. او نیكْ مردی از یاران محمّد پیامبر است». سپس حركت كرد تا به منطقه رَبَذه رسید و خبر عبور آنان را دریافت و چند روزی برای مشاوره و گفتگو در رَبَذه ماند.[2].

2138.الجمل: آن گاه [ علی علیه السلام ] با هفتصد نفر از مهاجران و انصار، بیرون رفت و تمّام بن عبّاس را به جای خویش در مدینه گمارد و قُثم بن عبّاس را به مكّه فرستاد. وقتی در جستجوی جملیان، تصمیم به حركت گرفت، بر شتری سرخ مویْ سوار شد و اسبی نیرومند در پی داشت و حركت كرد و چنین زمزمه می كرد:

مانند پرستوها كوچ كنید و شتاب كنید

تا به مرد تَیمی و زبیر برسیم.

زیرا شرارت به پا كردند و از نیكی گذشتند

بار پروردگارا!فردای قیامت، آنان را در آتش فروزان وارد ساز.

امام علی علیه السلام با شتابْ حركت كرد تا به ربذه رسید. چون بدان جا رسید، دریافت كه آنان گذر كرده اند. اندكی در ربذه ماند و سپس به سمت بصره به راه افتاد و مهاجران و انصار در چپ و راست وی بودند و با كسان دیگری- كه خبر حركت او و یارانش را شنیده [ و همراهش شده] بودند-، او را در میان گرفته بودند. [ علی علیه السلام ]به دنبال آنان بود تا به ذو قار[3] رسید و در آن جا بار افكند.[4].









    1. المستدرك علی الصحیحین: 4678/151/3، صحیح ابن حبّان: 6733/127/15.
    2. تاریخ الطبری: 455/4.نیز، ر.ك: تاریخ ابن خلدون: 611/2.
    3. ذو قار (ذی قار)، جایی میان كوفه و واسط (البتّه به كوفه نزدیك تر) است و در آن، جنگ مشهور میان ایرانیان و اعراب، واقع شده است (تقویم البلدان: 292).
    4. الجمل: 240.